معنی خیس بخردن - جستجوی لغت در جدول جو
خیس بخردن
خیس خوردن لباس و تن
ادامه...
خیس خوردن لباس و تن
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
خیس خوردن
(وَ شُ دَ)
مایع بخود کشیدن. مخلوط شدن با مایع بر اثر آنکه در آن مایع گذارده شود
ادامه...
مایع بخود کشیدن. مخلوط شدن با مایع بر اثر آنکه در آن مایع گذارده شود
لغت نامه دهخدا
تصویر خیس کردن
خیس کردن
مرطوب کردن تر کردن، شاشیدن (بچه)
ادامه...
مرطوب کردن تر کردن، شاشیدن (بچه)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر خیس کردن
خیس کردن
((کَ دَ))
مرطوب کردن، کنایه از شاشیدن از شدت ترس
ادامه...
مرطوب کردن، کنایه از شاشیدن از شدت ترس
فرهنگ فارسی معین
تصویر خیس کردن
خیس کردن
Soak
ادامه...
Soak
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر خیس بودن
خیس بودن
Wetness
ادامه...
Wetness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر خیس بودن
خیس بودن
خیس بودَن
humidité
ادامه...
humidité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویر خیس کردن
خیس کردن
خیس کَردَن
tremper
ادامه...
tremper
دیکشنری فارسی به فرانسوی
پیش بخردن
از جلوی کسی گذشتن، راه کسی را بریدن، جلوی راه کسی سبز شدن
ادامه...
از جلوی کسی گذشتن، راه کسی را بریدن، جلوی راه کسی سبز شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
چین بخردن
تاخوردن، چروک شدن
ادامه...
تاخوردن، چروک شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
ریس بکردن
سیخ شدن موی تن در اثر چندش
ادامه...
سیخ شدن موی تن در اثر چندش
فرهنگ گویش مازندرانی
لیز بخردن
سر خوردن، غلت زدن
ادامه...
سر خوردن، غلت زدن
فرهنگ گویش مازندرانی
خیس بخاردن
خیس خوردن
ادامه...
خیس خوردن
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویر خیس کردن
خیس کردن
خیس کَردَن
empapar
ادامه...
empapar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویر خیس بودن
خیس بودن
خیس بودَن
humedad
ادامه...
humedad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویر خیس کردن
خیس کردن
خیس کَردَن
merendam
ادامه...
merendam
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویر خیس کردن
خیس کردن
خیس کَردَن
weken
ادامه...
weken
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویر خیس بودن
خیس بودن
خیس بودَن
natheid
ادامه...
natheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویر خیس کردن
خیس کردن
خیس کَردَن
แช่
ادامه...
แช่
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویر خیس بودن
خیس بودن
خیس بودَن
ความเปียกชื้น
ادامه...
ความเปียกชื้น
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویر خیس کردن
خیس کردن
خیس کَردَن
immergere
ادامه...
immergere
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویر خیس بودن
خیس بودن
خیس بودَن
umidità
ادامه...
umidità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویر خیس کردن
خیس کردن
خیس کَردَن
moczyć
ادامه...
moczyć
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویر خیس بودن
خیس بودن
خیس بودَن
umidade
ادامه...
umidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویر خیس کردن
خیس کردن
خیس کَردَن
encharcar
ادامه...
encharcar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویر خیس بودن
خیس بودن
خیس بودَن
湿度
ادامه...
湿度
دیکشنری فارسی به چینی
تصویر خیس کردن
خیس کردن
خیس کَردَن
浸泡
ادامه...
浸泡
دیکشنری فارسی به چینی
تصویر خیس بودن
خیس بودن
خیس بودَن
wilgoć
ادامه...
wilgoć
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویر خیس بودن
خیس بودن
خیس بودَن
вологість
ادامه...
вологість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویر خیس کردن
خیس کردن
خیس کَردَن
замочити
ادامه...
замочити
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویر خیس بودن
خیس بودن
خیس بودَن
Nässe
ادامه...
Nässe
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویر خیس کردن
خیس کردن
خیس کَردَن
einweichen
ادامه...
einweichen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویر خیس بودن
خیس بودن
خیس بودَن
влажность
ادامه...
влажность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویر خیس کردن
خیس کردن
خیس کَردَن
замачивать
ادامه...
замачивать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویر خیس بودن
خیس بودن
خیس بودَن
kelembapan
ادامه...
kelembapan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی